به نام خدا … نوشتن گاهی بهانه میخواهد؛ مانند روز اول هفته، روز اول ماه، روز اول سال … یا حتی قرن جدید!
گاهی به خودی خود، انرژیبخش است، مانند نوشتههایم در سالهای 1376 تا 1379 که از نوشتن، آن هم با خودکار و روی کاغذ، آن هم تا روزی 30 صفحه در چند دفتر مختلف!
گاهی نوشتن برای دیگران است، مانند نوشتههایی که در وبلاگهایم در فاصله سالهای 1380 تا 1388 مینوشتم.
و گاهی نوشتن انگیزه میخواهد.
در طی ده دوازده سال اخیر، بارها تصمیم به دوباره نوشتن (از نوع منظم و قابل انتشار) گرفتم و هر بار، چند سطری، یکی دو صفحهای، نوشتم و ادامه پیدا نکرد. اما این بار، جدیتر تصمیم به نوشتن گرفتم. انگیزه؟ چون باید بنویسم!
یکی باید بنویسد
یکی از اصولم در زندگی، انجام کارهایی است که باید انجام شود و دیگران نمیتوانند. چقدر هم زیادند این جور کارها و بسیار مهم! یکی از مصداقهای شعری این رفتار هم، این بیت از حافظ است که:
شهر خالیست ز عشاق، بود کز طرفی … مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟
حالا پرسش اینجاست که مگر کم هستند کسانی که مینویسند؟ … متاسفانه، بله!
روزی روزگاری، حدود بیست سال پیش، وبلاگنویسی در ایران همزمان با دنیا رونق یافت و کار آنقدر بالا گرفت که زبان فارسی، سومین زبان وبلاگنویسی دنیا شد! اندکی بعد، شبکههای اجتماعی آمدند و نوشتن در ارکات و فیسبوک، جای وبلاگ را گرفت. این روزها هم پاره نوشتهها در توییتر، اینستاگرام، واتس آپ و دوستان! درباره اینکه چرا باید در وبلاگ نوشت، پس از این خواهم گفت.
و به این روزها رسیدهایم که کسی نیست بنویسد، آنچنان که پیشتر مینوشتند.
نوشتن و طناب زدن
چند ماه پیش، در نوشتهای نکتهای بود که نظرم را به خودش جلب کرد و آن اینکه هر ساعت طناب زدن، کالری زیادی میسوزاند. من هم که به دنبال راهی برای سوزاندن کالری! یک طناب ورزشی سفارش دادم و وقتی که آمد، با ذوق آن را باز کردم … اما اولین پرش، به دومی نرسید! بعد پیش خودم فکر کردم آخرین باری که طناب زدم کی بود؟ … فکر می کنم حدود 20 سال پیش!!! و با ذهنیت همان موقع، گمان کردم که هنوز به همان راحتی میشود طناب زد!
دوباره نوشتن پس از سالها نیز، همین است! چه اینکه نوشتن مهارتی است که مانند هر مهارت دیگر، اگر کنار گذاشته شود، بازگشت دوباره به آن سطح پیشین، زمان میبرد.
چه خبرها بود؟
خبرها، چند روزی داغ هستند و پس از آن، اخبار دیگری جایگزین میشوند و قبلیها کمکم فراموش میشوند. هفته پیش، خبر داغ، خودکشی آزاده نامداری بود. اندکی پیش و پس از آن، قرارداد 25 ساله ایران و چین. در روزهای آینده هم، قرار است احتمالاً خبرهای بیشتری از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم به گوش برسد.