دکتر شامی در یکی از استوری‌هایش نوشته بود:

این سال‌ها هر طرف که سر می‌چرخانم با مصادیق دردناکِ این جمله قصار تفکر سیستمی مواجه می‌شوم که:

یک «سیستم بد» می‌تواند «آدم‌های خوب» را نابود کند.

مهدی شامی زنجانی – 7 آذر 1399

 

اما در ادامه، باید اضافه کنم که عکس آن نیز مصداق دارد. سال‌ها پیش که در حال آماده کردن طرح درس برای دبیران انجمن‌های علمی دانشجویی بودم، به دنبال مدلی می‌گشتم که بر مبنای آن، نشان دهم که افراد سیستم را می‌سازند یا سیستم افراد را؟

در نهایت، یکی از پاسخ‌های منطقی این است که «افراد قدرتمند»، سیستم را می‌سازند و این سیستم، بر سایر افرادی که در طول زمان در آن قرار می‌گیرند، اثر می‌گذارد. مثال‌های مثبت زیادی هم در این باره وجود دارد: از نظم در مترو (به نسبت سایر وسایل حمل و نقل عمومی) تا احترام به قوانین در جزیره کیش (به نسبت سایر شهرهای ایران) و انضباط در ارتش تا … . در واقع هر یک از این‌ها، سیستم‌هایی هستند که زمانی با اصول خاصی پایه‌گذاری شده‌اند و با وجود آنکه بنیانگذاران و متفکران این سیستم‌ها دیگر اعمال نفوذی روی آن‌ها ندارند، اما نظم یا ویژگی مثبت آن‌ها هنوز باقیست.

در مقیاس کلان، آنچه در «چین» و «مالزی» یا سایر کشورهای آسیای شرقی رخ داد و جامعه، در نظم پیشرونده‌ای قرار گرفت و اکنون، چه مهاتیر محمد در مالزی باشد یا نه، آن جامعه به پیشرفت مثبت خود ادامه می‌دهد.

اما آنچه دکتر شامی نوشته، مصداق همین مورد در جهت منفی آن است که متاسفانه، در جامعه خود بسیار شاهد آن هستیم. یکی از مصداق‌های بارز آن، «سیستم دولتی» است که نه تنها در ایران، که در اکثر نقاط جهان، نماد ناکارآمدی است و به همین خاطر هم، رویکرد جهانی (و حتی در کشور ما) گام برداشتن در جهت خصوصی‌سازی است.

امروز هم آنچه سبب نارضایتی شهروندان است، خدمات یا پاسخگویی نامناسب دستگاه‌هایی است که عنوان «دولتی» را یدک می‌کشند و چندان هم خود را پاسخگو نمی‌دانند. در چنین سازمان‌هایی هم، هر فردی ولو توانمند قرار بگیرد، توان اصلاح سیستمی را که سایر ذی‌نفعان آن را «به همین صورت موجود» می‌خواهند، نخواهد داشت! مگر آنکه ماموریت، به بخش عمومی یا خصوصی سپرده شود …