اما کسی که در سخن گفتن مَنِشی واقعی دارد، شیوههایی نو برای سخنگفتن یا برای دمیدن روحی تازه در کالبد واژگان کهنه مییابد. چنین شخصی با چنان سرزندگی و نیرویی صحبت میکند که نشان میدهد حضوری تمام و کمال در واژگانش دارد. میتواند پای حرفهای خود بایستد و این نمایانگر انسجام شخصیت یا صداقت است.
این طرز گفتار آشکار میکند که این شخص، درک عمیقی از مهمترین و ارزشمندترین جنبههای زندگیاش دارد. به این ترتیب، میبینیم که او همان چیزی را که زندگی به او آموخته است بیان میکند و دیگر هیچ حرفی از این نیست که شخص دیدگاههای دیگران را تکرار یا از حفظ روایت کند؛ ولو اینکه سخنانشان او را قانع کرده باشد، چون حتی اگر این چنین قانع شده باشد، باید بتواند نشان دهد که چیزی در زندگی خودش وجود دارد که به او حق میدهد اینطور سخن بگوید و این به معنای آن است که باید با واژگان خود و سبک گفتار خود را بیابد و از این طریق، اندیشههای مورد بحث را عرضه کند. این راهی برای مال خود کردن آن اندیشههاست.
همیلتون، کریستوفر (1397)؛ «فلسفه زندگی: تاملاتی در باب حیات، معنا و اخلاق»؛ مترجم: میثم محمدامینی، ناشران: فرهنگ نشر نو، تهران.
برگرفته شده از استوری اینستاگرام دکتر مهدی شامی زنجانی.